گزافه‌گویی نکرده‌اند آگاهانی که مجموع اعضای اخوان المسلمین مصر را یک میلیون نفر تخمین زده‌اند علاوه بر میلیون‌ها طرفدار و هوادار.
کار‌شناسان امور تربیت و پرورش اسلامی بر این باورند که برنامه‌ها و روش‌های تربیتی اخوان المسلمین، اعضای منتسب به این جنبش را ـ از جنبه‌های فکری، معنوی و جسمی ـ طوری پرورش می‌دهد که با مسلمانان معمولی و اعضای سایر جنبش‌ها متفاوت بوده و بر آنان برتری‌هایی دارند.
ازجمله ویژگی‌های منحصر به فرد پرورش یافتگان مناهج جنبش اخوان المسلمین عبارت است از: تعامل درست و منطقی با واقعیت‌ها (واقعگرایی)، مدیریت صحیح شرایط موجود بویژه مدیریت بحران، تلاش در ضمن گروه، برتری دادن منافع گروه برمنافع شخصی، سودمندبودن برای جامعه و مردم، هوشیاری، شجاعت و شهامت، اقدام به موقع همراه با دادن هزینه‌ی لازم برای اهداف جنبش.
یکی از آموزه‌هایی که همه‌ی اعضای این جنبش در آغاز ورود به آن باید فرا گرفته و مطابق آن خود را برای حال و آینده، مهیا کنند عبارت است از اینکه راه دعوت و تبلیغ اسلام تنیده شده است با مزاحمت‌ها و شیطنت‌ها و مشکلاتی که از طرف کسانی که با این دین آسمانی و این جنبش خدمتگزار آشنایی ندارند و همچنین بدخواهان، ایجاد می‌شود. «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَ‌کُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ» (عنکبوت: ۱)
اعضای جنبش اخوان هرگز خواستار روبرو شدن با مشاکل و مصائب نبوده و خود را به هلاکت نمی‌اندازد و هرگونه سهل‌انگاری در این بخش، غیر قابل چشم‌پوشی می‌باشد، بلکه مانند هر انسان مسلمانی از خدا عافیت و سلامتی جسم و روانشان را می‌طلبند؛ ولی اگر با ناملایمت‌ها و مصیبت‌هایی ـ از طرف دوستان نادان و یا دشمنان داناـ ‌مواجه شدند صبر پیشه نموده و از خود استقامت و صلابت نشان خواهند داد وهرگز تن به ذلت نمی‌دهند و تسلیم زور ستمگران نمی‌شوند.
آیا جنبشی که اعضای آن اینگونه پرورش یافته باشند با زندانی نمودن، تبعید، بازداشت و حتی کشتن اعضایش می‌توان برآن چیره شد و یا آن را نابود کرد ویا حتی نادیده گرفت؟
عادت جنبش اخوان بر این اصل استوار است که اگر رهبران سیاسی و فکری رتبه‌ی معینی از آن با مشکلاتی همچون زندان و... مواجه شوند، بلافاصله رهبران دیگری با‌‌‌ همان ویژگی‌ها، جای خالی آنان را به نحو احسن پر نموده و بدینگونه فعالیت این جنبش اسلامی لحظه‌ای متوقف نخواهد ماند.
اعضای جنبش اخوان همواره با مسؤولیت‌هایشان به نیکی آشنایی داشته و جهت انجام آن‌ها در هر شرایطی به نحو احسن تلاش می‌کنند، خواه جماعت رسمیت داشته باشد و یا خیر، جنبش اخوان المسلمین اجازه‌ی فعالیت خود را از خداوند دریافت نموده نه از مقامات دولت کودتا تا آنان قادر باشند آن را منحل و یا ممنوع اعلام نمایند.
در جنبش اخوان ترس از مرگ معنایی ندارد و یکی از شعار روزانه‌ی تک تک اعضای این جنبش عبارت است از «الموتُ فی سبیلِ اللهِ أسمَی أمانینا = مرگ در راه خدا بزرگ‌ترین آرزوی ماست» پس اگر افرادی از اخوان به تعداد ده‌ها، صد‌ها، هزار‌ها دستگیر شوند بجای اینکه بقیه را ترس فرا گیرد، همه از آمادگی تمام و کمال خود جهت رفتن به زندان بخاطر رسیدن به هدفشان خبر می‌دهند.
به اعتراف بیشتر کار‌شناسان، تاکنون و در تاریخ هشتاد و پنج ساله‌ی اخوان اتفاق نیفتاده که عضوی از این جنبش در زندان و در اثر شکنجه، تغییر ماهیت و یا فکر دهد یا علیه حزبش به افشاگری بپردازد؛ بلکه اتفاقاً در بازداشت‌های اخیرِ رهبرانِ این جنبش خبرگزاری‌ها فاش کردند که در اوج بی‌اعتنایی به مقامات کودتا حتی حاضر نبودند به پرسش‌های مأموران بازپرسی پاسخ دهند.
اگر کودتاگران بی‌چاره و اربابانشان به این دلخوش کرده‌اند که می‌توانند اعضای جنبش اخوان را از کار برکنار نموده و دارایی و اموالشان را ضبط کنند باید نیک بدانند که با جنبشی طرفند که رزق و روزی اعضا و طرفدارانش از آسمان نه زمین و توسط خدا نه انسان تأمین شده است (وَفِی السَّمَاءِ رِ‌زْقُکُمْ) و (وَهُوَ خَیْرُ‌ الرَّ‌ازِقِینَ)
وهمچنین باید به این نکته توجه کنند که همراهان وهمفکران این افرادِ ازکار برکنار شده، درآمد‌هایشان را با آنان تقسیم نموده و هرگز نخواهند گذاشت آنان و خانواده‌هایشان بی‌مهری ببینند (وَیُؤْثِرُ‌ونَ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ) (حشر: ۹)
اخوانی‌ها اینگونه می‌اندیشند که کارکردن برای خدا در زیر سایه‌ی این جنبش، شرفی است که نصیب آنان شده و باید به نحو احسن از این شرف و فخر ربانی پاسداری نمایند و در کنار سایر برادران و خواهران ایمانی از سایر احزاب و جریان‌های اسلامی به دین، آیین و کشور خود خدمتی صادقانه ارائه دهند.
ای بدخواهانِ جنبش اخوان، اگر می‌خواهید به بیهوده بودن تلاش‌هایتان برای نابود نمودن این جماعت پی ببرید کافی است تاریخ هشتاد و پنج ساله‌ی آن را ورق بزنید تا متوجه شوید که تلاشهای از شما وحشی‌تر‌ نیز نتیجه‌ای جز رشد روزافزونِ آن جنبش را در پی نداشته است.
ای جلادانِ آدم کُش؛ اگر می‌خواهید به ناکام بودن بازداشت‌های زبونانه‌اتان نسبت به این جنبش پی ببرید، کافی است بدانید کمتر رهبری در این جنبش را می‌توان پیدا کرد که زندان ناصری‌های ناسیونالیست و مبارک‌های خدمتکارصهیونیسم و سیسی‌های مزدور غرب را ندیده و نچشیده باشد.
ای نوادگان فرعون و‌ای طاغوتیان عصر مدرنیته، چرا خود را به گیجی زده‌اید مگر نمی‌دانید که اخوانی‌ها، زندان‌های مصر را به پرورشگاه فکری و ایمانی خود تبدیل نموده‌اند.
مگر اطلاع ندارید شخصیت‌های بزرگی همچون شهید سید قطب بیشتر فعالیت‌های اسلامی‌اش ازجمله نگارش تفسیر نامی «فی ظلال القرآن» را در زندان انجام داده و به اتمام رسانده است؟
چرا اعترافات افسران و ژنرال‌های مسؤول شکنجه‌ی اخوانی‌ها را نمی‌خوانید که از بیهوده بودن این روش جهت گرفتن اعتراف‌های مورد نظرشان از اعضای این جنبش سخن گفته‌اند؟
اگر گمان می‌کنید که اعضای آرام و منطقی و بدور از خشونت این جنبش در اثر ظلم و ستم و بازداشت شما، «میانه‌روی» را‌‌ رها کرده و به خشونت و حرکات افراطی روی می‌آورند باید مطمئن باشید که این خواب پریشانی است که غربی‌ها مدتهاست به بی‌تعبیر بودن آن دست یافته‌اند!
هرچند می‌توانید با انحلال این جماعت بر اموال مادی و ظاهری آن تسلط و تصرف پیدا کرده واعضا و دوستداران آن را نیز روانه‌ی سیاهچاله‌های زندان کنید ولی آیا می‌توان فکر و اندیشه ـ آنهم اندیشه‌ی عریق و عمیق اخوان ـ را در زندان حبس کرد؟
آیا تاکنون زمامداران خودکامه‌ی مصر از انحلال چندین باره‌ی این جنبش، دستاوردی عایدشان شده است؟
آیا قوه‌ی قضاییه‌ی منسوب و منصوب رژیم سابق مصر به این نیندیشیده که پس از اعلام انحلال جنبش اخوان، چندین جنبش دیگر باهمین مرام و باورـ ولی با اسامی و نام‌های دیگری ـ در گوشه و کنار مصر تأسیس شده و در آینده‌ای نزدیک گور ستمگران را کنده و آنان را به‌‌‌ همان زباله‌دان‌هایی خواهند انداخت که گذشتگانشان بدان افتاده‌اند؟
آیا این مجموعه‌ی کودتاگر و بازنده‌ی ملت و مردم از خود نمی‌پرسند چرا پس از پراکنده نمودن تحصن مردمی میدان «رابعه» و کشتن بیش از ۳۰۰۰ هزار تحصن کننده، چرا هنوز تحصن‌ها ادامه دارد؟ و تازه شعار و رمز مشهور «رابعه» به نمادی جهانی تبدیل شده است؟!
مگر رهبران وابسته به انگلیس وقت مصر، اعلام انحلال اخوان پس از ترور ناجوانمردانه‌ی رهبر مؤسسش، «حسن البنا» و بازداشت نزدیک به پنجاه هزار تن از اعضای آن را به معنای پایان همیشگی آن جنبش نمی‌پنداشتند؟ پس چرا در سال ۲۰۱۱ میلادی و هفتاد سال پس از آن توطئه‌ی شوم، اخوان، توانست انتخابات مصر را برده و دولت و حکومت تشکیل دهد؟!
و صد‌ها چرای دیگر که پاسخی جز شرمساری و خونخواری مخاطبان اصلی پرسش‌ها در پی ندارد!
درپایان جا دارد این نکته‌ی اساسی و بسیط را متذکر شویم که اخوانِ امروز با اخوانِ چند دهه‌ی پیش و حتی چند سال پیش و حتی چند ماه پیش، کاملاً متفاوت است؛ چرا که امروزه مشروعیت و مظلومیت اخوان، مورد دفاع افتخارآمیز همه‌ی آزادیخواهان ـ نه تنها اسلامگرایان ـ مصر و جهان است، به گونه‌ای که فکر و اندیشه‌ی اخوانی، نه تنها کشور‌ها، بلکه قاره‌ها را در نوردیده و به اندیشه‌ی مطرح در جهان اسلام و غرب تبدیل شده است.
 (وَیَمْکُرُ‌ونَ وَیَمْکُرُ‌ اللَّـهُ ۖ وَاللَّـهُ خَیْرُ‌ الْمَاکِرِ‌ینَ؛ و نیرنگ مى‌زدند، و خدا تدبیر مى‌کرد، و خدا بهترین تدبیرکنندگان است.) (انفال: ۳۰)