گزافهگویی نکردهاند آگاهانی که مجموع اعضای اخوان المسلمین مصر را یک میلیون نفر تخمین زدهاند علاوه بر میلیونها طرفدار و هوادار.
کارشناسان امور تربیت و پرورش اسلامی بر این باورند که برنامهها و روشهای تربیتی اخوان المسلمین، اعضای منتسب به این جنبش را ـ از جنبههای فکری، معنوی و جسمی ـ طوری پرورش میدهد که با مسلمانان معمولی و اعضای سایر جنبشها متفاوت بوده و بر آنان برتریهایی دارند.
ازجمله ویژگیهای منحصر به فرد پرورش یافتگان مناهج جنبش اخوان المسلمین عبارت است از: تعامل درست و منطقی با واقعیتها (واقعگرایی)، مدیریت صحیح شرایط موجود بویژه مدیریت بحران، تلاش در ضمن گروه، برتری دادن منافع گروه برمنافع شخصی، سودمندبودن برای جامعه و مردم، هوشیاری، شجاعت و شهامت، اقدام به موقع همراه با دادن هزینهی لازم برای اهداف جنبش.
یکی از آموزههایی که همهی اعضای این جنبش در آغاز ورود به آن باید فرا گرفته و مطابق آن خود را برای حال و آینده، مهیا کنند عبارت است از اینکه راه دعوت و تبلیغ اسلام تنیده شده است با مزاحمتها و شیطنتها و مشکلاتی که از طرف کسانی که با این دین آسمانی و این جنبش خدمتگزار آشنایی ندارند و همچنین بدخواهان، ایجاد میشود. «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ» (عنکبوت: ۱)
اعضای جنبش اخوان هرگز خواستار روبرو شدن با مشاکل و مصائب نبوده و خود را به هلاکت نمیاندازد و هرگونه سهلانگاری در این بخش، غیر قابل چشمپوشی میباشد، بلکه مانند هر انسان مسلمانی از خدا عافیت و سلامتی جسم و روانشان را میطلبند؛ ولی اگر با ناملایمتها و مصیبتهایی ـ از طرف دوستان نادان و یا دشمنان داناـ مواجه شدند صبر پیشه نموده و از خود استقامت و صلابت نشان خواهند داد وهرگز تن به ذلت نمیدهند و تسلیم زور ستمگران نمیشوند.
آیا جنبشی که اعضای آن اینگونه پرورش یافته باشند با زندانی نمودن، تبعید، بازداشت و حتی کشتن اعضایش میتوان برآن چیره شد و یا آن را نابود کرد ویا حتی نادیده گرفت؟
عادت جنبش اخوان بر این اصل استوار است که اگر رهبران سیاسی و فکری رتبهی معینی از آن با مشکلاتی همچون زندان و... مواجه شوند، بلافاصله رهبران دیگری با همان ویژگیها، جای خالی آنان را به نحو احسن پر نموده و بدینگونه فعالیت این جنبش اسلامی لحظهای متوقف نخواهد ماند.
اعضای جنبش اخوان همواره با مسؤولیتهایشان به نیکی آشنایی داشته و جهت انجام آنها در هر شرایطی به نحو احسن تلاش میکنند، خواه جماعت رسمیت داشته باشد و یا خیر، جنبش اخوان المسلمین اجازهی فعالیت خود را از خداوند دریافت نموده نه از مقامات دولت کودتا تا آنان قادر باشند آن را منحل و یا ممنوع اعلام نمایند.
در جنبش اخوان ترس از مرگ معنایی ندارد و یکی از شعار روزانهی تک تک اعضای این جنبش عبارت است از «الموتُ فی سبیلِ اللهِ أسمَی أمانینا = مرگ در راه خدا بزرگترین آرزوی ماست» پس اگر افرادی از اخوان به تعداد دهها، صدها، هزارها دستگیر شوند بجای اینکه بقیه را ترس فرا گیرد، همه از آمادگی تمام و کمال خود جهت رفتن به زندان بخاطر رسیدن به هدفشان خبر میدهند.
به اعتراف بیشتر کارشناسان، تاکنون و در تاریخ هشتاد و پنج سالهی اخوان اتفاق نیفتاده که عضوی از این جنبش در زندان و در اثر شکنجه، تغییر ماهیت و یا فکر دهد یا علیه حزبش به افشاگری بپردازد؛ بلکه اتفاقاً در بازداشتهای اخیرِ رهبرانِ این جنبش خبرگزاریها فاش کردند که در اوج بیاعتنایی به مقامات کودتا حتی حاضر نبودند به پرسشهای مأموران بازپرسی پاسخ دهند.
اگر کودتاگران بیچاره و اربابانشان به این دلخوش کردهاند که میتوانند اعضای جنبش اخوان را از کار برکنار نموده و دارایی و اموالشان را ضبط کنند باید نیک بدانند که با جنبشی طرفند که رزق و روزی اعضا و طرفدارانش از آسمان نه زمین و توسط خدا نه انسان تأمین شده است (وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ) و (وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ)
وهمچنین باید به این نکته توجه کنند که همراهان وهمفکران این افرادِ ازکار برکنار شده، درآمدهایشان را با آنان تقسیم نموده و هرگز نخواهند گذاشت آنان و خانوادههایشان بیمهری ببینند (وَیُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ) (حشر: ۹)
اخوانیها اینگونه میاندیشند که کارکردن برای خدا در زیر سایهی این جنبش، شرفی است که نصیب آنان شده و باید به نحو احسن از این شرف و فخر ربانی پاسداری نمایند و در کنار سایر برادران و خواهران ایمانی از سایر احزاب و جریانهای اسلامی به دین، آیین و کشور خود خدمتی صادقانه ارائه دهند.
ای بدخواهانِ جنبش اخوان، اگر میخواهید به بیهوده بودن تلاشهایتان برای نابود نمودن این جماعت پی ببرید کافی است تاریخ هشتاد و پنج سالهی آن را ورق بزنید تا متوجه شوید که تلاشهای از شما وحشیتر نیز نتیجهای جز رشد روزافزونِ آن جنبش را در پی نداشته است.
ای جلادانِ آدم کُش؛ اگر میخواهید به ناکام بودن بازداشتهای زبونانهاتان نسبت به این جنبش پی ببرید، کافی است بدانید کمتر رهبری در این جنبش را میتوان پیدا کرد که زندان ناصریهای ناسیونالیست و مبارکهای خدمتکارصهیونیسم و سیسیهای مزدور غرب را ندیده و نچشیده باشد.
ای نوادگان فرعون وای طاغوتیان عصر مدرنیته، چرا خود را به گیجی زدهاید مگر نمیدانید که اخوانیها، زندانهای مصر را به پرورشگاه فکری و ایمانی خود تبدیل نمودهاند.
مگر اطلاع ندارید شخصیتهای بزرگی همچون شهید سید قطب بیشتر فعالیتهای اسلامیاش ازجمله نگارش تفسیر نامی «فی ظلال القرآن» را در زندان انجام داده و به اتمام رسانده است؟
چرا اعترافات افسران و ژنرالهای مسؤول شکنجهی اخوانیها را نمیخوانید که از بیهوده بودن این روش جهت گرفتن اعترافهای مورد نظرشان از اعضای این جنبش سخن گفتهاند؟
اگر گمان میکنید که اعضای آرام و منطقی و بدور از خشونت این جنبش در اثر ظلم و ستم و بازداشت شما، «میانهروی» را رها کرده و به خشونت و حرکات افراطی روی میآورند باید مطمئن باشید که این خواب پریشانی است که غربیها مدتهاست به بیتعبیر بودن آن دست یافتهاند!
هرچند میتوانید با انحلال این جماعت بر اموال مادی و ظاهری آن تسلط و تصرف پیدا کرده واعضا و دوستداران آن را نیز روانهی سیاهچالههای زندان کنید ولی آیا میتوان فکر و اندیشه ـ آنهم اندیشهی عریق و عمیق اخوان ـ را در زندان حبس کرد؟
آیا تاکنون زمامداران خودکامهی مصر از انحلال چندین بارهی این جنبش، دستاوردی عایدشان شده است؟
آیا قوهی قضاییهی منسوب و منصوب رژیم سابق مصر به این نیندیشیده که پس از اعلام انحلال جنبش اخوان، چندین جنبش دیگر باهمین مرام و باورـ ولی با اسامی و نامهای دیگری ـ در گوشه و کنار مصر تأسیس شده و در آیندهای نزدیک گور ستمگران را کنده و آنان را به همان زبالهدانهایی خواهند انداخت که گذشتگانشان بدان افتادهاند؟
آیا این مجموعهی کودتاگر و بازندهی ملت و مردم از خود نمیپرسند چرا پس از پراکنده نمودن تحصن مردمی میدان «رابعه» و کشتن بیش از ۳۰۰۰ هزار تحصن کننده، چرا هنوز تحصنها ادامه دارد؟ و تازه شعار و رمز مشهور «رابعه» به نمادی جهانی تبدیل شده است؟!
مگر رهبران وابسته به انگلیس وقت مصر، اعلام انحلال اخوان پس از ترور ناجوانمردانهی رهبر مؤسسش، «حسن البنا» و بازداشت نزدیک به پنجاه هزار تن از اعضای آن را به معنای پایان همیشگی آن جنبش نمیپنداشتند؟ پس چرا در سال ۲۰۱۱ میلادی و هفتاد سال پس از آن توطئهی شوم، اخوان، توانست انتخابات مصر را برده و دولت و حکومت تشکیل دهد؟!
و صدها چرای دیگر که پاسخی جز شرمساری و خونخواری مخاطبان اصلی پرسشها در پی ندارد!
درپایان جا دارد این نکتهی اساسی و بسیط را متذکر شویم که اخوانِ امروز با اخوانِ چند دههی پیش و حتی چند سال پیش و حتی چند ماه پیش، کاملاً متفاوت است؛ چرا که امروزه مشروعیت و مظلومیت اخوان، مورد دفاع افتخارآمیز همهی آزادیخواهان ـ نه تنها اسلامگرایان ـ مصر و جهان است، به گونهای که فکر و اندیشهی اخوانی، نه تنها کشورها، بلکه قارهها را در نوردیده و به اندیشهی مطرح در جهان اسلام و غرب تبدیل شده است.
(وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللَّـهُ ۖ وَاللَّـهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ؛ و نیرنگ مىزدند، و خدا تدبیر مىکرد، و خدا بهترین تدبیرکنندگان است.) (انفال: ۳۰)
نظرات
همره
02 مهر 1392 - 05:39ماموستا رسول عزیز فکر نمیکنید که دایهی مهربانتر از مادر شدهاید؟ آیا به اندازهی یکصدم دلسوزی و سینهچاک نمودنی که برای مردم مصر و بالاخص اخوان دارید، برای مردم مسلمان شافعیمذهب به مراتب بدبختتر خودتان دل میسوزانید؟ آیا سالها تحصیل فقه اسلامی و فقه اولویت و موازنه به شما نیاموخته است که موساوار در فکر حل و کاستن مشکلات قوم خودتان باشید و از حقوق ضایعشدهی آنان بیشتر دفاع کنید تا اخوان مصری که فرسخها از شما فاصلهی مکانی دارد! و میلیونها تن حامی و عضو عرب درمیان امت عربی دارد! یکی از بدبختیهای اسلامگراهای کردستان ما این است که نه مردم خود را میشناسیم و نه برای مردم خود هیچ کاری کردهایم و نه در راستای کاستن آلام آنان هیچ کوششی نمودهایم، بیشتر به فکر کسانی هستیم که بعضا یحتمل نه ما را نمیشناسند و نه به گاه پریشانیهای ما طرفی بستهاند و گرهی از مشکلات فروبستهی ما را گشودهاند! ماموستا رسول عزیز، هرچند جای بسی خوشحالی است که اخیرا دست به قلم شدهاید و مدتی است که در بارهی اخوان مصر و بحرانهای مصر بسیار خوب قلمفرسایی میکنید، ولی سؤال اینجاست شما و دوستانتان برای مردم مهاباد و کردستان خودتان چکار کردهاید، برای کاستن از تعداد معتادان روزافزون مهاباد چکاری انجام دادهاید؟ برای اشتغالزایی جوانان بیکاری که گاها برای رفع مایحتاج خود به کولبری پناه میبرند و توسط نیروهای انتظامی پرپر میشوند، چکاری انجام دادهاید؟ چند پروژهی تحقیقاتی در راستای شناسایی مشکلات و نیز فرهنگ و فولکلور این ملت به انجام رسانیدهاید، در راستای احیای فرهنگ ملی- مذهبی و بومی خودتان چه کارهایی کردهاید؟ پیشوا قاضی محمدی که از هر لحاظ به شما نزدیکتر است تا افراد و گروههای سکولار، برای شناساندن وی و مبارزاتش به مردم و نسل جوان کُرد، چند مقاله نوشتهاید؟ شاید میگویید من متخصص سیاست نیستم و من فقه خواندهام و در علوم قرآن دستی دارم، پس چرا برای مصر دارید سیاسی مینویسید و ترجمه میکنید؟ پس چرا برای شناساندن ملاّ جامی چوری این نحودان بزرگ کُرد، کاری نکردهاید؟ پس چرا برای شناساندن علامه ملا حسین مجدی و ملا عبدالکریم شهریکندی و... دست به قلم تحقیق و مطالعه نشدهاید؟ آیا شما احوال شخصیه و فقه بهتر بلدید یا سید محمد صمدی؟ چرا؟ عزیز من! اسلامگرایی ما بدین معنا نیست که مردم خود، «جار» و «عشیرهی اقرب» خود را فراموش نماییم و به دیگران بپردازیم! ما باید با مردم خود زندگی کنیم و برای کسب رضای خدا، به مردم خود خدمتی شایسته بکنیم. هرچند دلسوزی برای مسلمانان و حتی نامسلمانان ستمدیدهی دیگر نیز بخشی از دین ماست، اما فراموش نکنیم «ذوی القربی» و «قوم»مان از هرکس دیگری بر ما بیشتر حقّ دارند و چراغی که به خانه رواست به مسجد روا نیست!
مسلم کردستانی
02 مهر 1392 - 08:23همره جان سلام .اولا: شماخودتان رامعرفی کنیدکه ببینیم شمابرای کرد وکردستان چه کارکرده ای که دیگران رامؤاخذه وبازخواست می کنید. ثانیا:اگرواقع بینانه قضاوت کنید می بینیدکه این جماعت ازمساجد،دانشگاهها،مدارس،انجمن ها وامورخیریه ،نشروتألف وترجمه و...راگرفته تا حفظزبان وفرهنگ ولباس کردی و...درهمه امورات مردم به صورت فردی ،خانوادگی،گروهی نقش فعال ومثمرثمری داشته اند ودارند.حداقلش این است که به هیچ کس خیانت نکرده اندوتسلیم زر وزوروتزویرنشده اند.درضمن انسان های موفق ودانا وآگاه جهانی فکرمی کنندومی دانند مصلحت وموفقیت خود،خانواده وجامعه اشان درارتباط باعالمیان است . چون رهبروسرورشان رحمه للعالمین است.ودرجایی که دیگران فکرشان ازچهارگوشه ی منزلشان بیرون نمی رود ودرحل مشکلات خودوخانواده گیرکرده است.جهانی می اندیشندوبه فکردیگرانند زیرادیگران راخودی ترازخودمی دانند. (یا ایها الناس اناخلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم.) چرااین سؤال ها را ازلائیک ها ولیبرال ها و...که مدافع حقوق بشرند!!! نمی پرسیدکه چرابرای دولت کودتای سیسی وحامیانش که آبروی دموکراسی وحقوق بشرتان رابرد کف می زنیدوقانونی جلوه می دهید. لااقل اخوانی ها برحقندوازطریق دموکراسی انتخاب شدند ولی جنایتکاران ومخالفان آنها چی؟؟؟ امیدوارم ازخواب غفلت بیدارشوید.
همره
02 مهر 1392 - 05:55مامۆستای هێژا! من لام وایه فارسگوتهنی ئهو ڕێگهیهی که ئێمه پێی دا دهڕۆین، ناچێته مهککهی پیرۆز و دهڕوا بۆ تورکستان!(ترسم نرسی ای اعرابی/ این ره که تو میروی به ترکستان است) زۆر زۆر بهداخهوه! بۆیه لهگهڵ ئهوهی پتر له سی ساڵه له کوردستان -بهناو- کار دهکهین بهڵام هێشتا خهڵک متمانهمان پێ ناکا و به خۆجێیمان نازانێ! چاو له کوردستانی گهرمێن که، گۆڕان که دوێنێ به سهقهتی له ههناوی یهکێتی بهر بۆوه، به چهند قاتی ئێوه و دۆستانتان، لایهنگر و له ههڵبژاردندا دهنگی ههیه، پێموایه لهبهر ئهوه نییه که خهڵک نازانێ یهکگرتوو و ئهندامانی دستپاک و دڵپاکن، نا بهڵکو لهبهر ئهوهیه که خهڵک متمانهی به هێزه ئیسلامییهکان سهبارهت به مافه نهتهوایهتییهکان و بهرژهوهندییهکانی نییه! کاتێک باسی موسوڵمانێک، با هی وڵاتێکی زۆر دووریش بکرێ، دهبینرێ خهڵکه موسوڵمانهکهی خۆمان لهلایهن ئیسلامییهکانهوه لهبیر دهچنهوه و بهرژهوهندیی نهتهوهیی گهله چهوساوهکهی خۆمان فهرامۆش دهکرێن و بهردی دڵسۆزی بۆ خهڵکی دیکه له سنگ دهدرێ! ههر بۆیهشه به پێچهوانهی ئیسلامگهرا تورکهکان که ههم باری ئابووری خهڵکی خۆیان بهرهو چاکتربوون بردووه و ههم مشورخۆری خهڵکی دیکهش بوون، بوون به واقعیهتێکی حاشاههڵنهگری ناوچه، بهڵام ئێمهی کوردی ئیسلامخواز چی؟ پێموایه ههتاههتایه ئهگهر ئهو سیاسهتهمان، نهگۆڕین ههر به برا چکۆلهیی دهمێنینهوه و کهس متمانهمان پێ ناکا و حیسابێکمان بۆ ناکاتهوه!
همره
02 مهر 1392 - 05:58واقعا متأسفم هم برای اخوان و هم برای شما!
بانه
02 مهر 1392 - 08:28یک توصیه به اقای اردوغان و دخالت ایشان در قضیه احقاق حقوق کردها در ترکیه به نظر می رسد قانون ظالمانه ای که لايیک ها سالهای سال است با توسل به این قانون به کردها ظلم کرده ا ند حالا تغییر دادنش را به اقای اردوغان سپر ده اند اگرتغییر کرد می گویند اسلام گرا ها ترکیه را تجزیه کردند و اگر حل نشد باز هم این اسلام گرا ها ضررمی کنند خودت را کنار بکش تا حالا هم اگر بر سر کاری حمایت نورچی ها شاگردان نورسی را با خود داری وگرنه درسی می شدی برای مرسی
بانه
02 مهر 1392 - 08:37مذهب تاریخ مصرف دارد اما دین نه این نظرات برای کسانی راه گشاست که دینی فکر می کنند نه مذهبی کسی رابظه دین وقوم گرایی را توضیح دهد در دایره دین قوم گرایی جا دارد اما در مذهب گرایی نه
ادریس
03 مهر 1392 - 04:25نمی داند که او صاحب خانه نیست در بین بسیاری از اسلام گرایان و اعراب مسأله فلسطین و تاریخ مبارزات فلسطینیها و مظلومیتشان بسی مهم و مورد توجه بوده و البته تا حدودی هم بجاست ولی ما کردها در موقعیتی اسفبارتر و در وسعتی بیشتر و با تاریخی طولانی تر مورد ستم بوده ایم. در شهر غزه یا هرجای دیگری از فلسطین، هر شهروند فلسطینی حق دارد فرزندش با زبان مادری درس بخواند و دانشگاه و مدرسه برود و تاریخ و زبان و آداب و رسوم خود را یاد بگیرد ولی ما نگون بختان در سرزمین مادریمان، حق زیستن را به اندازه یک فلسطینی هم بر ما روا نمی دارند، خطیب مسجد چنان سخن می راند که گویی هفت پشت اجدادشان هم فلسطینی بوده، از چند هزار آبادی ویران گشته سرزمینش کردستان بدست آتاتورک خبری ندارد، نشنیده که پان ترکهای فاشیست زبان بسیاری از هم زبانانش را به خاطر تکلم و نه خواندن و نوشتن به زبان مادریشان را در استان باتمان بریده اند، احساس ستمدیدگی و مظلومیت را از دست داده است و نمی داند که او صاحب خانه نیست و از ما بهتران قیوم کاشانه ما هستند، بر تاریخ گذشتگان و بزرگان خویش آگاه نیست و کوتاه سخن اینکه خودناشناسی مفرطی بر ذهن بسیاری از ما سایه انداخته و اسلامی عرب زده و غیر بومی شده، ادبیات سیاسی و فکری ما را احاطه کرده و ما را بیگانه از مردمان خود کرده است.
بدوننام
03 مهر 1392 - 12:15باتشکر فراوان از شما استاد گرامی که بااین مقاله ات دل لبریز ازغصه من وبسیاری از دوستداران جنبش اخوان را آرام بخشیدی! استاد عزیز اجازه بدهید من بجای شما به دومهمان عزیز که ظاهراًنسبت به شما ارادت خاص هم دارند جواب دهم. اینکه چرا شما وامثال شما به بررسی وتحلیل قضایای مصر می پردازید اولاً:چون مصر وموقعیت بسیارحساس واستراتژیک آن برای جهان اسلام وعرب را به نیکی درک نموده اید ثانیاً: در مصربزرگترین و آشکارترین ستم علیه طرفداران جنبشی صورت می گیرد که به اعتراف دوست ودشمن "جنبش مادر"برای بیش از هشتاد درصد از جنبش های اسلامی منطقه به حساب می آید ثالثاً: اگراستادانی همچون شما امروز وپس از کودتای نظامی وخونین مصر به افشاگری علیه عوامل کودتای خیانت آمیز ازجمله احزاب لیبرال مصر که تادیروز خود را منجی ملت ها می دانسته وهمچنین احزابی مانند حزب نور سلفی که خود را وارث پیامبران از آدم تا خاتم می داند نپردازند آیا حق وباطل بر مردم ملتبس نمی شود؟ رابعاً: تاختن شما وامثال شما بر کودتاگران ددمنش تنها نه بخاطر این است که علیه یک رئیس جمهور اخوانی کودتا کرده اند ـ هرچند این کار خیلی زشت است ـ بلکه بخاطر دفاع از آزادی ودمکراسی بوده که ملت ها خون های فراوانی برای بدست آوردن آن ریخته ونثارنموده اند خامساً: دفاع منطقی شما به معنای اثبات این حقیقت غیر قابل انکاراست که اخوانی ها از همه احزاب سکولار ولیبرال وسلفی وصوفی هاآزادی خواه تر ودمکرات ترند ٰکه به گمان بنده این ها دستاوردها اندکی نیست
گوران ـ سردشت
03 مهر 1392 - 01:49باسلام ضمن تشکر فراوان ازآقای رسول کیا نظر مخالفان این مقاله را به چند نکته مهم جلب می نمایم 1)پیامبرما محمد(ص)، ملت ومیهن دوست بود و زمزمه"این کوه اُحُد است که اورا دوست داریم واو نیز مارا دوست دارد"را همه شنیده اند، ولی نکته اینجا ست که دل بستگی پیامبر به اُحُد باعث نشد که حقوق سایر ملت های ستمدیده را نادیده بگیرد ،بلکه ضمن داشتن احساس پاک وبرحق ملی ،اعلام می کند به منظور گرامی داشت پیروزی موسی(ص) بر فرعون، مامسلمانان روزهای تاسوعا وعاشورا را روزه می گیریم ،تخطی از این قاعده نبوی،باعث پیدایش جنبش هایی با تفکرات ناسیونالیزم غلیظ دربین ملتهای منطقه شده است 2)کسی از مسلمانان منتسب به مدرسه اخوان، با مشاکل ومصائب ملت خود بیگانه وناآشنانیست وکم وبیش به طرح وارائه راه حل آن پرداخته است 3) اساساً تأسیس جنبش های اخوانی در کشورهای متعدد جهان به این منظور است که جنبشها، منطقه ای وحتی اقلیمی وباتوجه به مصالح ملت هایشان گام بردارند! 4) درقرآن می خوانیم که مؤمنان از چیره شدن اهل کتاب روم بر بت پرست های فارس خوشحال می شوند (یفرح المؤمنون بنصرالله ). آیا خوشحالی ما از پیروزی اسلام گرایان در کشورهایی چون مصر وتونس ولیبی وعراق و..جای سؤال وشرمساری دارد؟!!!وآیا اینکه کسی به بررسی آثار زیانبار کودتا علیه اسلام گرایان در مصر والجزایر و... بپردازد راه "مکه" را گم کرده واز "ترکستان" سر بیرون آورده است؟!! 5) عکس العمل مثبت رجب طیب اردوغان نخست وزیرترکیه،درقبال کودتای نظامی مصر واظهار همدلی باتحصن کنندگان میدان "رابعه" وجاری شدن اشک برگونه هایش پس از خواندن نامه خداحافظی محمد بلتاجی رهبر دربند اخوانی به دخترشهیدش اسماء، ریشه در فهم درست او از فکرواندیشه اخوانی دارد که حزب متبوعش به آن می بالد 6) یکی از منتقدین محترم به افت آراء احزاب اسلامی کُرد درکردستان عراق اشاره نموده اند ودر تحلیل آن گفته اند: که مردم کرد در رابطه با حقوق ملی اشان به آن احزاب اعتماد ندارند، مطمئناً این تحلیل اشتباه است ؛زیرا اولاً انتخابات اقلیم ارتباط چندانی با بازستانی حقوق ازدست رفته ملت کرد ندارد بلکه بیشتر به اصلاح سیستم فاسد اداری اقلیم وازبین بردن آثار جنگ داخلی سالهای گذشته بین دوحزب پارتی ویه کیه تی مربوط می باشد ثانیاً: تبلیغات رسانه ای احزاب چپ ولیبرال علیه اسلام گرایان در کردستان عراق هم تأثیرات منفی خود را برجا گذاشته صرفنظر از خریدن آراء توسط احزابی چون "پارتی" که باعایدات کمرگ "برایم خه لیل" به گفته مردم سورانی حتی قادراست کشوری پرجمعیت چون چین را در انتخابات اقلیم شکست دهد نه فقط یه کگرتو وکومه ل و...! 7) به اعتراف بسیاری از کارشناسان ، کودتاهای مخملین زمانی تحقق پیدا می کند که رسانه های شنیداری ودیداری{رادیو وتلویزیون}در اختیار طرف کودتاگر باشد، تلویزیون های وابسته به احزاب چپ ولیبرال در کردستان چه کارها وتبلیغ های نادرست وبی اساس که علیه احزاب اسلامی نکرده اند؟!!